معرفی اهالی بهشت

بهشت

در آیه 23 از سوره مبارکه هود خداوند اصحاب بهشت را معرفی نموده و می‎فرماید:

"إِنَّ الَّذِینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبهِمْ أُولَئک أَصحَاب الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسلیم بودند، آنها یاران بهشت‎اند، و جاودانه در آن خواهند ماند.

راغب در مفردات گفته است: کلمه «خبت» به معناى زمین مطمئن و محکم است، و وقتى گفته مى‎شود: «اخبت الرجل» معنایش این است که تصمیم گرفت به زمینى محکم برود، و یا در آن زمین پیاده شد، نظیر کلمه «اسهل و انجد» که به معناى «به سرزمین هموار رفت، به بلندى رفت» مى‎باشد، و به تدریج در معناى نرمى و تواضع استعمال شده که در آیه "و اخبتوا الى ربهم" به همین معنا آمده، و نیز در جمله «و بَشِّر المُخبتین» به معناى تواضع آمده، مى‎فرماید افراد متواضع را که استکبارى از عبادت خدا ندارند بشارت بده، و نیز در جمله «فَتُخبِت لهُ قُلوبهم» یعنى دل‎هایشان براى او نرم و خاشع مى‎گردد.

برای خواندن ادامه مطلب روی ادامه مطلب کلیک کنید

و بنابراین، منظور از «اخبات مؤمنین به سوى خدا»، اطمینان و آرامش یافتنشان به یاد او و تمایل دل‎هایشان به سوى اوست، به طورى که ایمان درون دلشان متزلزل نگشته، به این سو و آن سو منحرف نشوند و دچار تردید نگردند، همانطور که زمین محکم این چنین است، و اشیائى را که بر گرده(دوش) خود دارد نمى‎لغزاند.

کسانی که از عبادت پروردگارشان تکبر و استنکاف نمی‎ورزند و قلب‎هایشان خاشع است و هرگز ایمانشان متزلزل نمی‎شود و اعمال صالحه انجام می‎دهند، اینها مؤمنان خاص و اهل بصیرت بوده و از اهالی بهشت هستند و در مقابل عقاید حق و اعمال صالح و تواضعشان در برابر حضرت حق، در بهشت خداوند جاودانه خواهند بود. و خدای متعال در این آیات وضعیت این مؤمنان صاحب بصیرت الهی را با افراد کافری که دیده بصیرت خود را از کف داده‎اند مقایسه می‎نماید.(1)

خداوند در ادامه آیات گذشته که حال گروهى از منکران وحى الهى را تشریح مى‎کرد، در این آیه، نقطه مقابل آنها، حال مؤمنان راستین را بیان مى‎کند.

در این آیه می‎فرماید: کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسلیم و به وعده‎هاى او مطمئن بودند اصحاب و یاران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. در این آیه به دو نکته باید توجه داشت:

1- بیان این سه وصف یعنى ایمان و عمل صالح و تسلیم و خضوع در برابر دعوت حق در حقیقت بیان سه واقعیت مرتبط با یکدیگر است، چرا که عمل صالح میوه درخت ایمان است، ایمانى که چنین ثمرى نداشته باشد، ایمان سست و بى ارزشى است که نمى‎توان آن را به حساب آورد، همچنین مساله تسلیم و خضوع و اطمینان به وعده‎هاى پروردگار از آثار ایمان و عمل صالح مى‎باشد، چرا که اعتقاد صحیح و عمل پاک سرچشمه پیدایش این صفات و ملکات عالى در درون جان انسان است .

در این آیه خداى تعالى ایمان و عمل صالح را مقید کرده به اخبات، و این دلالت دارد بر این که منظور از این مؤمنین عموم دارندگان ایمان نیست، بلکه طایفه خاصى از مؤمنین است، و آن افراد خاصى از مؤمنین هستند که اطمینان به خدا دارند و داراى بصیرتى از ناحیه پروردگار خویش‎اند.

2- "اخبتوا" از ماده اخبات از ریشه خبت (بر وزن ثبت) گرفته شده که به معنى زمین صاف و وسیع است که انسان به راحتى و با اطمینان مى‎تواند در آن گام بردارد، به همین جهت این ماده در معنى "اطمینان" به کار رفته است، و به معنى خضوع و تسلیم نیز آمده، چرا که چنین زمینى هم براى گام برداشتن اطمینان‎بخش است، و هم در برابر رهروان خاضع و تسلیم .

بنابراین جمله "اخبتوا الى ربهم"، ممکن است به یکى از سه معنى زیر باشد که در عین حال جمع هر سه نیز با هم منافاتى ندارد:

1- مؤمنان راستین در برابر خداوند خاضعند.

2- آنها در برابر فرمان پروردگارشان تسلیمند.

3- آنها به وعده‎هاى خداوند اطمینان دارند.

و در هر صورت اشاره به یکى از عالی‎ترین صفات انسانى مؤمنان است که اثرش در تمام زندگى آنان منعکس است .

در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است که یکى از یارانش عرض کرد در میان ما مردى است که نام او "کلیب" است، هیچ حدیثى از ناحیه شما صادر نمى‎شود مگر این که او فوراً مى‎گوید من در برابر آن تسلیمم، و لذا ما اسم او را "کلیب تسلیم" گذارده‎ایم .

امام فرمود: رحمت خدا بر او باد، سپس اضافه کرد: آیا می‎دانى تسلیم چیست؟ ما ساکت شدیم، فرمود: به خدا سوگند این همان اخبات است که در کلام خداوند عزوجل "الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الى ربهم" آمده است . (2)

بیان این سه وصف یعنى ایمان و عمل صالح و تسلیم و خضوع در برابر دعوت حق در حقیقت بیان سه واقعیت مرتبط با یکدیگر است، چرا که عمل صالح میوه درخت ایمان است، ایمانى که چنین ثمرى نداشته باشد، ایمان سست و بى ارزشى است که نمى‎توان آن را به حساب آورد، همچنین مساله تسلیم و خضوع و اطمینان به وعده‎هاى پروردگار از آثار ایمان و عمل صالح مى‎باشد، چرا که اعتقاد صحیح و عمل پاک سرچشمه پیدایش این صفات و ملکات عالى در درون جان انسان است .

عده‎ای هم گفته‎اند که وصف "واجتنبوا ربهم" به طایفه خاصى از مؤمنین اشاره دارد. در این آیه خداى تعالى ایمان و عمل صالح را مقید کرده به اخبات، و این دلالت دارد بر این که منظور از این مؤمنین عموم دارندگان ایمان نیست، بلکه طایفه خاصى از مؤمنین است، و آن افراد خاصى از مؤمنین هستند که اطمینان به خدا دارند و داراى بصیرتى از ناحیه پروردگار خویش‎اند، و این خصوصیت همان است که ما در صدر آیات در تفسیر جمله "اَ فَمن کانَ عَلى بَینة مِن رَبهِ ... " آورده و گفتیم: این آیات دو طایفه خاص از مردم را مقایسه مى‎کند، یکى آنهایى که اهل بصیرت الهى‎اند، و دیگری آنهایى که چشم بصیرت خود را از دست داده‎اند.(3)

در تفسیر نور دو معنا برای لفظ "اخبتوا" ذکر شده است که: واژه‏ «اَخبتوا» از «خَبْت» گرفته شده، که هم به معناى تسلیم و خضوع آمده و هم به معناى آرامش و اطمینان به کار رفته است.

در کنار هشدار و تهدید، تشویق آمده است. به دنبال آیات قبل که سرنوشت اهل افترا را بیان مى‏کرد، این آیه، سیماى اهل حقّ را بیان مى‏کند.

در این آیه دو مورد باید مورد توجه قرار گیرد:

1- به ایمان و عمل صالح خود مغرور نشویم که تسلیم مطلق بودن، شرط عبودیّت است. «امنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الى ربّهم.»

2- حالات قلبى و معنوى، در پاداش انسان مؤثّر است. «اخبتوا الى ربهم»

امید که خدواند توفیق دهد که در شمار این افراد، محاسبه گردیم.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- برگرفته از تفسیر اطیب البیان .

2- برگرفته از تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 65

3- برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان جلد 10 صفحه 287

4- برگرفته از تفسیر نور .

(4)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد