دنیا ، مزرعه آخرت

گندم

« دنیا » چند تا اطلاق دارد ؛ دنیا به معنای زمین ، آسمان ، دریا ، صحرا ، فضا ، آب ، درخت ، دام ؛ اینها نعمت ها و آیات الهی اند ؛ نقصی در آنها نیست . قرآن کریم اینها را مذمت نکرده ! اینها آیات الهی اند ؛ هر جا خدای سبحان از خلقت زمین و آسمان و آب و دریا و حیوان و گیاه نام می برد ، با عظمت نام می برد .

دنیای به معنای زیاده خواهی و خود بینی ، مورد مذمت و نکوهش

دنیا همین اعتبارات من و ماست که می بینید این احزاب به جان هم می افتند ؛ که من باید این میز را بگیرم ، من باید آن مقام را بگیرم، من باید این رأی را بیاورم ، من باید آن س مت را داشته باشم ؛ این دنیاست که این لهو و لعب است ، و عاقبت هم این مردار می ماند . این لهو است و لعب است و تکاثر است و تفاخر است و امثال ذلک ؛ که من باید داشته باشم ، تو نباید داشته باشی ؛ این باید داشته باشد ، تو نباید داشته باشی !! که نّما الحیاه الدّنیا لع أ و لهأ و ز ینأ و تفاخأ ب ینکم و تکاثأ ف ی الأموال و الاولاد(1) (چنین دنیائی) می شود لهو و لعب .

امّا آن دنیا ؛ یعنی زمین ، آسمان ، دریا و این حیات ؛ متجر اولیاست(2). این آیت الهی است ، این مخلوق خداست ، این نعمت خداست ؛ زمین که جای بدی نیست ، آب که چیز بدی نیست ، درخت که چیز بدی نیست ! انسان در اینجا زندگی می کند ، متجر اولیاست.  

 

برای خواندن ادامه مطلب روی ادامه مطلب کلیک کنید

در آن بیان نورانی حضرت امیر (ع) فرمود: این حیات دنیا را که شما مذمت می کنید ، چه چیز آن بد است ؟! کجا دروغ گفته ؟ کجا خلاف گفته ؟ اگر می بینید لوازم آسایش را به شما نشان داد ، آن بیمارستان و قبرستان را هم به شما نشان داد . کار خلاف نکرد ، هرگز دروغ هم نگفت ؛ همه چیز را علنی به شما نشان داد . اگر سلامت را نشان داد ، مرض بیمارستان را هم نشان داد ؛ اگر حیات را نشان داد ، مرگ مرده های قبرستان راهم به شما نشان داد . او که خلافی نکرد ! شما فریب خوردید ؛ ما غرّتکم ، بلکه غر رتم ب ها (3) !! او شما را مغرور نکرده .

نتیجه فریب دنیای مذموم و انحراف از عقلانیّت

عاقل ها می گویند : ما یک وظیفه ای داریم ، باید در این انتخابات شرکت کنیم ، باید در این مجلس شرکت کنیم . شد ، شد ؛ نشد ، نشد! ما بیش از این وظیفه نداریم . این می شود ل کیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا ب ما آتاکم (4)، می شود آخرت . امّا اگر نه ؛ ما نشدیم، لا و لابد تلاش و کوشش می کنیم زحمات دیگران را نادیده بگیریم ، این دیگر می شود « دنیای مذموم » !

بنابراین دنیائی که به معنای طبیعت آیت الهی است ، خوب است. حوادث روزگار هم اگر ما درست عمل کردیم ، می شود متجر اولیاء و مزرعه آخرت ؛ اگر نه که می شود لهو و لعب و امثال ذلک . یک عدّه از همین زندگی، مزرعه آخرت درست کرده اند ؛ یک عدّه از همین زندگی، لهو و لعب درست کرده اند !

معنای تشبیه دنیا به مزرعه آخرت

اینکه گفتند : دنیا مزرعه آخرت است ، (مزرعه) یعنی چه ؟! یک کشاورز با مزرعه اش چه کار می کند ؟ بعد از اینکه آبیاری کرد ، اینها سبز شد، ساقه در آورد و آن گندم هایش یا برنج هایش بسته شد ؛ بعد از یک مدّتی وقتی که رسید،درو می کند ، اینها را می برد انبار ؛ بعد می آورد ، خرمن کوبی می کند ؛ برای آنکه آن مغز را از آن کاه جدا کند . آن مغزها را می برد ، عرضه می کند ، مواد غذائی قرار می دهد؛ آن کاه ها را هم می سوزاند . یک چنین کاری هم مشابهش در قیامت است .

الآن اینکه می بینید انسانها زندگی می کنند ، اینها ساقه های سبزند . کلّ نفس ذائ قه الموت(5) که فرا رسید ، اینها را درو می کنند. بعد می برند در قبرستانها ، انبار می کنند . بعد یوم القیامه که رسید ، اینها را از انبار در می آورند تا در خرمن کوبی بکوبند ؛ و امتازوا الیوم أیّها المجر مون (6). بعد آن مغزها را می برند بهشت ، آن کاه ها را می برند جهنّم . این می شود « الدّنیا مزرعه الآخ ره »(7).

اینطور نیست که این قبرستان جای بدی باشد ؛ اینجا الآن انبار است . مگردر قبرستان ، بد و خوب از هم جدایند ؟! در انبار که مغز و کاه از هم جدا نیستند ! آن در خرمن کوبی معلوم می شود . آنجا که و امتازوا الیوم أیّها المجر مون شد ، آنجا مشخص می شود که صف مجرمان از صف متّقیان جدا می شود . یک عدّه را فریأ فی الجنّه ، نعمت می دهند ؛ یک عدّه فریق فی السعیر(8) می سوزانند .

وجود « حیات طیّب » در روح قانع

حیات طیّب هست . مثلاً قناعتی که در بیانات نورانی حضرت امیر آمده است (9)؛ در همین دنیاست ، نه آخرت ؛ یا آنکه قرطبی از وجود مبارک امام صادق (ع) نقل کرد که معرفت و التزام به احکام الهی ، در دنیاست ؛ امّا دنیا حیات طیّب نیست ! ما یک روحی داریم که قانع است و اهل معرفت ؛ این می شود حیات طیّب . یک بدنی داریم که این بدن لقد خلقنا النسان ف ی کبد (10). این البلاء ل لو لاء هست ، همه مؤمنین در زحمتند . این بدن که مترف و مرفّه و مسرف نیست !

بنابراین دنیائی که به معنای طبیعت آیت الهی است ، خوب است

الآن ما اینجا که داریم در این مسجد أعظم حرف می زنیم ، این حرف زدن ها در این مسجد هست ، امّا این معارف در مسجد نیست ! گوینده و شنونده در مسجدند ، اما مطلب که در مسجد نیست ! این مطالب علمی که جا ندارد . قناعت اینطور است ، معرفت اینطور است؛ این دو تا روایتی که از وجود مبارک امام اوّل و ششم (سلام الله علیهما) نقل شده است ، بیان مصداق است . اینها که دنیا نیست ؛ اینها نه جزء زمین است ، نه جزء آسمان است ، نه در زمین است ، نه در آسمان ، اینها در دلهای مؤمنین است ؛ این می شود «حیات طیّب » .

حیات طیّب در دنیا نیست . اگر خود انسان است که لقد خلقنا النسان ف ی کبد ، و اگر خود دنیاست که نّما الحیاه الدّنیا لع أ و لهو. دنیا از آن جهت که دنیاست و لهو و لعب است نمی تواند طیّب باشد.

فرازی از بیانات آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) در جلسه درس تفسیر سوره مبارکه نحل در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم ـ بهار 1386

گروه دین و اندیشه تبیان_رضاسلطانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد