با امام گستاخانه سخن مگو!

آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج اظهار می‌داشتند:

«یکی از حکایاتی که از مسموعات این حقیر است و به انحاء مختلف نیز آن را نقل کرده‌اند، داستان مرحوم شیخ ابراهیم تُرک است.

 

این داستان در کــتاب «التقوی و ما ادریک ما التقوی» که در احوال مرحوم حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی رضوان الله تعالی علیه نوشته شده نیز آمده است، و هم ایشان در کتاب توسّلات یا «راه امیدواران» به ذکر آن پرداخته‌اند.

داستان از این قرار است که شخصی به نام شیخ ابراهیم تُرک به زیارت و آستان‌بوسی حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیهم السلام شرفیاب می‌شود و مدت زیادی در آنجا توقف می‌کند، تا آن که پولش تمام می‌شود و برای مراجعت و تهیه سوغات برای اهل و عیال خود معطل می‌ماند.

با ناراحتی از حرم بیرون آمدم و چون خواستم از صحن بیرون روم ناگاه شیخ جلیل القدری را دیدم و جلو آمد و با من مصافحه کرد و گفت:«صله و انعام حضرت را بگیر و دیگر با امام گستاخانه سخن مگو!»

وی می‌گوید: به منظور تأمین درآمد، مدیحه‌ای درباره یکی از بزرگان شهر (استاندار) ساختم تا از او صله‌ای دریافت کنم، اما بعد به قلبم خطور کرد که در جوار قبر حضرت رضا علیه السلام سزاوار نیست که مداح دیگری باشم و از غیر آن حضرت حاجتی بخواهم.

فوراً استغفار کردم و مدیحه‌ای به نام حضرت رضا علیه السلام ساختم و به حرم مطهر وارد شدم. پس از زیارت عرض کردم: آقا مدیحه‌ای برای شما سروده‌ام و انتظار صله دارم.

آنگاه آهسته آن مدیحه را خواندم. سپس نزدیک ضریح مقدس رفته و بر آن بوسه داده و عرض حاجت کردم. پس از قدری توقف نتیجه‌ای حاصل نشد و صله‌ای دریافت نکردم.

ناراحت شدم. عرض کردم: ای آقا اگر من این اشعار را برای هر کسی غیر از شما می‌خواندم، صله و انعام من حتمی بود، ولی از سوی شما خبری نشد. با ناراحتی از حرم بیرون آمدم و چون خواستم از صحن بیرون روم ناگاه شیخ جلیل القدری را دیدم و جلو آمد و با من مصافحه کرد و گفت:

«صله و انعام حضرت را بگیر و دیگر با امام گستاخانه سخن مگو!»

پس از مصافحه پاکتی را در دستم دیدم، اما از هیبت آن آقا سخنی نگفته و رد شدم. پاکت را که باز کردم مبلغ یکصد و بیست تومان پول در آن بود که تمام مخارج بعدی مرا کفایت کرد.

پس از چند دقیقه از وقوع این ماجرا، برای شناختن آن شیخ بزرگوار نزدیک به صحن رفته و از خادمی که ناظر و شاهد ملاقات من با آن مرد بزرگ بود پرسیدم: این بزرگوار که با من مصافحه کرد که بود؟

او پاسخ داد:

ایشان آقای حاج شیخ حسنعلی اصفهانی هستند که با حضرت رضا علیه السلام ارتباط مستقیم دارند.

منبع: کتاب نشان از بی‌نشان‌ها، مقدادی

خاطره‌ای از زبان امیر مؤمنان، علی علیه السلام

خاطره‌ای از زبان امیر مؤمنان، علی علیه السلام

برای خواندن خاطره روی ادامه مطلب کلیک کنید


نفرین‌

امام علی علیه السلام می‌فرمایند:

روزى رسول خدا –که درود و سلام خداوند برو و خاندان پاکش باد- سراغ مردى از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانى در چه حال است؟

گفتند: مدتى است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته، زار و پریشان گشته [و زندگانى به سختى مى‌گذراند].

حضرت [به حال او ترحم کرد و] برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وى شد .

[مرد بیمار و گرفتار، واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا به فراست دریافت که بیمارى و ابتلاى او مستند به یک امر عادى نیست، این بود که] از وى پرسید:

آیا در حق خود نفرینی کرده‌اى؟

بیمار [فکرى کرد و] گفت: بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم :

«پروردگارا اگر بناست در جهان آخرت مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهى، از تو مى خواهم که در کیفر من تعجیل فرمایى و آن را در همین جهان قرار دهى ....»

رسول خدا –صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود:  اى مرد! چرا در حق خود چنین دعایى کردى ؟! مگر چه مى‌شد از پروردگار [کریم] هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیکبختى سراى دیگر را خواستار مى‌شدى و در نیایش خود این آیه را مى‌خواندى :

                                        «ربنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى الاخره حسنه و قنا عذاب النار»

 

مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتى بازیافته همراه ما از منزل جدا شد.

 

متن روایت :

قَالَ عَلىٌ علیه السلام:...  فَبَینَمَا هو جَالِسٌ اِذ سَاَلَ عَن رَجُلٍ مِن اَصحَابِهِ .

فَقالُوا: یَا رَسولَ اللهِ! اِنَّهُ قَد صَارَ مِنَ البَلا کَهَیئَةِ الفَرخِ لا رِیشَ عَلَیهِ فَاَتَاهُ فَاِذَا هُوَ کَهَیئَةِ الفَرخِ مِن شِدَّةِ البَلا.

فَقَالَ: قَد کُنتَ تَدعُو فِى صِحَّتِکَ دُعاءً؟

قَالَ: نَعَم، کُنتُ اَقُولُ: یَا رَبِّ اَیَّمَا عُقُوبَةٍ اَنتَ مُعاقِبى بِهَا فِى الاخِرَةِ، فَعَجِّلها لِى فِى الدُنیا.

فَقَالَ النَبِىُ اَلا قُلتَ: «اَللهُم اتِنَا فِى الدُنبا حَسَنَةً وَ فِى الاَخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذابَ النارِ» ؟

فَقَالَهَا الرَجُلُ فَکَاَنَّمَا نَشَطَ مِن عِقالٍ وَ قَامَ صَحِیحاً وَ خَرَجَ مَعَنا.(1)

 


1- احتجاج ، ص 223؛ بحار، ج 17، ص 293.

ر.ک: خاطرات امیر المومنین ؛ شعبان صبوری

فیلم سیاحت غرب (2)

سری جدید فیلم سیاحت غرب 2 (سرگذشت ارواح پس از مرگ) اقتباس از کتاب سیاحت غرب آقا نجفی قوچانی (جهت دانلود فیلم بر روی ادامه مطلب کلیک کنید)

 * تمامی حقوق این اثر مربوط به موسسه پژوهشی فرهنگی اشراق بابل می باشد.

 

بخش اول (با حجم 30 مگابایت)

بخش دوم (با حجم 30 مگابایت)

بخش سوم (با حجم 36 مگابایت)

سیاحت غرب - داستان زندگی پس از مرگ (صوتی)

داستان زندگی پس از مرگ، برگرفته از کتاب سید حسن قوچانی - صوتی MP3

بخش اول - حج 8 مگابایت

بخش دوم - حجم 8 مگابایت

  *راهنمای دانلود: کلیک راست کرده و گزینه Save target As را انتخاب کنید.